معنی فارسی inordinacy

B2

inordinacy به معنی بیش از حد یا بی‌نظمی است، به ویژه در زمینه استفاده یا کنترل منابع.

Excessive or disorderly conduct or behavior.

example
معنی(example):

زیادی ادعاهای او همه را سردرگم کرد.

مثال:

The inordinacy of his claims left everyone confused.

معنی(example):

زیادی در هزینه کردن می‌تواند به مشکلات مالی منجر شود.

مثال:

Inordinacy in spending can lead to financial trouble.

معنی فارسی کلمه inordinacy

: معنی inordinacy به فارسی

inordinacy به معنی بیش از حد یا بی‌نظمی است، به ویژه در زمینه استفاده یا کنترل منابع.