معنی فارسی inqilab

B2

حادثه‌ای سیاسی یا اجتماعی که منجر به تغییرات بنیادی در ساختار یک جامعه می‌شود.

A political or social upheaval that leads to fundamental changes in the structure of a society.

example
معنی(example):

انقلاب به تغییرات سیاسی چشمگیری منجر شد.

مثال:

The inqilab led to significant political changes.

معنی(example):

یک انقلاب معمولاً امید به آینده‌ای بهتر را به ارمغان می‌آورد.

مثال:

An inqilab often brings hope for a better future.

معنی فارسی کلمه inqilab

:

حادثه‌ای سیاسی یا اجتماعی که منجر به تغییرات بنیادی در ساختار یک جامعه می‌شود.