معنی فارسی inquaintance

B1

آشنایی به معنی ارتباط یا شناخته شدن با کسی است، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی.

A person known to one, but usually not a close friend.

example
معنی(example):

من او را از طریق یک آشنای مشترک ملاقات کردم.

مثال:

I met her through a mutual inquaintance.

معنی(example):

آشنایی او با قوانین باعث شد که بازی کردن آسان‌تر شود.

مثال:

His inquaintance with the rules made it easier to play the game.

معنی فارسی کلمه inquaintance

:

آشنایی به معنی ارتباط یا شناخته شدن با کسی است، به ویژه در زمینه‌های اجتماعی.