معنی فارسی inquilinae
C1نوعی جانور که درون یا بر روی موجود دیگری زندگی میکند.
A group of organisms that live in or on another host organism.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرگونههای اینکیولین به خاطر عادات همزیستی خود شناخته شدهاند.
مثال:
The inquilinae species are known for their cohabitation habits.
معنی(example):
محققان زیرگونههای اینکیولین را در یک زیستگاه خاص مطالعه کردند.
مثال:
Researchers studied the inquilinae in a specific habitat.
معنی فارسی کلمه inquilinae
:نوعی جانور که درون یا بر روی موجود دیگری زندگی میکند.