معنی فارسی inquilinity

B2

وضعیت یا کیفیت زندگی یک گونه درون گونه دیگر.

The state or condition of living inside another species.

example
معنی(example):

اینکیولینیته معمولاً در تحقیقات اکولوژیکی مطالعه می‌شود.

مثال:

Inquilinity is often studied in ecological research.

معنی(example):

درک اینکیولینیته به ما کمک می‌کند تا تعاملات گونه‌ها را بفهمیم.

مثال:

Understanding inquilinity helps us grasp species interactions.

معنی فارسی کلمه inquilinity

:

وضعیت یا کیفیت زندگی یک گونه درون گونه دیگر.