معنی فارسی inquisitors general
B2بازپرسهای عمومی مقاماتی بودند که مسئولیت نظارت بر محاکمات را در سطح بالاتری بر عهده داشتند.
High-ranking inquisitors responsible for overseeing major inquisitions.
- NOUN
example
معنی(example):
بازپرسهای عمومی تلاشها را برای مقابله با کفر در سرتاسر منطقه رهبری کردند.
مثال:
The inquisitors general led the efforts against heresy throughout the region.
معنی(example):
بازپرسهای عمومی قدرت قابل توجهی در دادگاههای کلیسایی داشتند.
مثال:
Inquisitors general held significant power in the ecclesiastical courts.
معنی فارسی کلمه inquisitors general
:
بازپرسهای عمومی مقاماتی بودند که مسئولیت نظارت بر محاکمات را در سطح بالاتری بر عهده داشتند.