معنی فارسی inquorate

C2

غیرقانونی، به حالتی اشاره دارد که در آن تعداد لازم اعضا برای اتخاذ تصمیمات وجود ندارد.

Not having enough members present to conduct business legally.

adjective
معنی(adjective):

That lacks the number sufficient to form a quorum

example
معنی(example):

جلسه غیرقانونی بود، بنابراین به تعویق افتاد.

مثال:

The meeting was inquorate, so it was postponed.

معنی(example):

یک مجمع غیرقانونی نمی‌تواند تصمیمات الزامی بگیرد.

مثال:

An inquorate assembly cannot make binding decisions.

معنی فارسی کلمه inquorate

: معنی inquorate به فارسی

غیرقانونی، به حالتی اشاره دارد که در آن تعداد لازم اعضا برای اتخاذ تصمیمات وجود ندارد.