معنی فارسی inruption
B1نفوذ و ورود یک ماده به درون یک سطح دیگر، معمولاً به مواد طبیعی مانند گدازه یا زمینشناسی اشاره دارد.
The act or process of breaking through or penetrating a surface or layer.
- NOUN
example
معنی(example):
نفوذ گدازه یک جزیره جدید ایجاد کرد.
مثال:
The inruption of lava created a new island.
معنی(example):
نفوذ میتواند در حین فوران آتشفشانی اتفاق بیفتد.
مثال:
Inruption can happen during a volcanic eruption.
معنی فارسی کلمه inruption
:
نفوذ و ورود یک ماده به درون یک سطح دیگر، معمولاً به مواد طبیعی مانند گدازه یا زمینشناسی اشاره دارد.