معنی فارسی insanitary
B2شرایطی که بهداشت در آن رعایت نشده است و احتمال ابتلا به بیماری وجود دارد.
Lacking cleanliness and hygiene.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Of or pertaining to a lack of sanitation; unsanitary, dirty, unhealthy.
example
معنی(example):
آشپزخانه غیر بهداشتی بود و نیاز به تمیز کردن داشت.
مثال:
The kitchen was insanitary and needed cleaning.
معنی(example):
شرایط غیر بهداشتی میتواند به مشکلات سلامتی منجر شود.
مثال:
Insanitary conditions can lead to health issues.
معنی فارسی کلمه insanitary
:
شرایطی که بهداشت در آن رعایت نشده است و احتمال ابتلا به بیماری وجود دارد.