معنی فارسی insatiableness

B2

ناسپاسی، دارا بودن نیاز مداوم به چیزی.

The state of being insatiable; a constant desire for more.

example
معنی(example):

ناسپاسی او برای دانش قابل تحسین بود.

مثال:

Her insatiableness for knowledge was admirable.

معنی(example):

ناسپاسی کنجکاوی او او را به بررسی موضوعات جدید سوق داد.

مثال:

The insatiableness of his curiosity led him to explore new subjects.

معنی فارسی کلمه insatiableness

: معنی insatiableness به فارسی

ناسپاسی، دارا بودن نیاز مداوم به چیزی.