معنی فارسی insatisfaction

B2

عدم رضایت، حالتی که شخص احساس رضایت به دست آمده از چیزی را نداشته باشد.

The feeling of being unhappy or dissatisfied with something.

example
معنی(example):

عدم رضایت او از خدمات او را وادار کرد که شکایتی بنویسد.

مثال:

His insatisfaction with the service prompted him to write a complaint.

معنی(example):

عدم رضایت در میان کارمندان منجر به کاهش روحیه شد.

مثال:

The insatisfaction among the employees led to a drop in morale.

معنی فارسی کلمه insatisfaction

: معنی insatisfaction به فارسی

عدم رضایت، حالتی که شخص احساس رضایت به دست آمده از چیزی را نداشته باشد.