معنی فارسی insculped

B1

حکاکی شده، به معنای ایجاد طرح یا نگار بر روی یک سطح.

Having been carved or engraved.

example
معنی(example):

الگوهای حکاکی شده بر روی دیوار بازدیدکنندگان زیادی را جذب کرد.

مثال:

The insculped patterns on the wall attracted many visitors.

معنی(example):

این بنای یادبود با نوشته‌هایی که به قهرمانان احترام می‌گذارد، حکاکی شده است.

مثال:

The monument was insculped with inscriptions honoring heroes.

معنی فارسی کلمه insculped

: معنی insculped به فارسی

حکاکی شده، به معنای ایجاد طرح یا نگار بر روی یک سطح.