معنی فارسی insectifuge
B1حشرهران، به موادی اشاره دارد که حشرات را دور میکنند اما آنها را نمیکشند.
A substance that repels insects.
- NOUN
example
معنی(example):
او از یک حشرهران برای دور نگهداشتن حشرات در حین کمپینگ استفاده کرد.
مثال:
She used an insectifuge to keep the bugs away while camping.
معنی(example):
برخی از روغنهای طبیعی در برابر پشهها حشرهران مؤثری هستند.
مثال:
Certain natural oils are effective insectifuges against mosquitoes.
معنی فارسی کلمه insectifuge
:
حشرهران، به موادی اشاره دارد که حشرات را دور میکنند اما آنها را نمیکشند.