معنی فارسی insentient
C1بیاحساس، به معنای عدم توانایی در حس کردن یا درک کردن.
Without consciousness or the ability to feel; unfeeling.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having no consciousness or animation; not sentient
معنی(adjective):
Insensitive, indifferent
example
معنی(example):
اشیاء بیاحساس نمیتوانند درد را احساس کنند.
مثال:
The insentient objects cannot feel pain.
معنی(example):
ماشین بیاحساس بدون شکایت ادامه میداد.
مثال:
The insentient machine kept running without complaints.
معنی فارسی کلمه insentient
:
بیاحساس، به معنای عدم توانایی در حس کردن یا درک کردن.
