معنی فارسی insidiator
B1فردی که به طور غیرمستقیم یا با کنایه اشاره میکند.
A person who hints or suggests indirectly.
- OTHER
example
معنی(example):
یک فرد اشاره کننده معمولاً پشت صحنه کار میکند.
مثال:
An insidiator often works behind the scenes.
معنی(example):
شناسایی تاثیر فرد اشاره کننده در تیم اهمیت دارد.
مثال:
It’s important to recognize the insidiator's impact in the team.
معنی فارسی کلمه insidiator
:
فردی که به طور غیرمستقیم یا با کنایه اشاره میکند.