معنی فارسی insinuendo
B2نکتههای غیرمستقیم یا معانی پنهان که به طور غیرمستقیم بیان میشوند.
An indirect suggestion or reference, often with a hidden or secondary meaning.
- noun
noun
معنی(noun):
Insinuation containing innuendo
example
معنی(example):
این فیلم پر از نکات غیرمستقیم و معانی دوگانه بود.
مثال:
The film was full of insinuendo and double meanings.
معنی(example):
من عاشق خواندن معناهای پنهان در متن هستم.
مثال:
I love reading between the lines for the insinuendo.
معنی فارسی کلمه insinuendo
:
نکتههای غیرمستقیم یا معانی پنهان که به طور غیرمستقیم بیان میشوند.