معنی فارسی insnare

B1

به دام انداختن یا گرفتار کردن چیزی، به ویژه به صورت غیرمستقیم و زیرکانه.

To trap or capture something, especially in a cunning or indirect manner.

example
معنی(example):

این تله هوشمندانه طراحی شده بود تا حیوانات سرگردان را به دام بیندازد.

مثال:

The clever trap was designed to insnare the wandering animals.

معنی(example):

آنها از طعمه برای به دام انداختن ماهی‌ها در دریاچه استفاده کردند.

مثال:

They used bait to insnare the fish in the lake.

معنی فارسی کلمه insnare

:

به دام انداختن یا گرفتار کردن چیزی، به ویژه به صورت غیرمستقیم و زیرکانه.