معنی فارسی insnaring

B1

به دام انداختن، عمل یا فرآیند به دام انداختن کسی یا چیزی.

The act of catching or trapping someone or something.

example
معنی(example):

به دام انداختن خرس نیاز به مهارت و صبر دارد.

مثال:

Insnairing the bear takes skill and patience.

معنی(example):

آنها پرندگان را برای اهداف تحقیقاتی به دام می‌اندازند.

مثال:

They are insnaring the birds for research purposes.

معنی فارسی کلمه insnaring

:

به دام انداختن، عمل یا فرآیند به دام انداختن کسی یا چیزی.