معنی فارسی insocial
B1اشیاء یا موجوداتی که ذاتاً به تعاملات اجتماعی تمایل ندارند.
Not sociable; not inclined to social behavior.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
حیواناتی که غیر اجتماعی هستند معمولاً از همنوعان خود دوری میکنند.
مثال:
Animals that are insocial often avoid their own kind.
معنی(example):
برخی گیاهان غیر اجتماعی هستند و در حالت تنهایی بهتر رشد میکنند.
مثال:
Some plants are insocial, growing better when isolated.
معنی فارسی کلمه insocial
:اشیاء یا موجوداتی که ذاتاً به تعاملات اجتماعی تمایل ندارند.