معنی فارسی insole

A2 /ˈɪnsoʊl/

کفی داخلی یک کفش که زیر پا قرار می‌گیرد.

The inner sole of a shoe.

noun
معنی(noun):

The inside sole of a shoe or other footwear.

example
معنی(example):

من نیاز دارم کفی کفش‌هایم را عوض کنم.

مثال:

I need to replace the insole in my shoes.

معنی(example):

او کفی نرم‌تری را برای راحتی اضافه کرد.

مثال:

He added a cushion insole for comfort.

معنی فارسی کلمه insole

: معنی insole به فارسی

کفی داخلی یک کفش که زیر پا قرار می‌گیرد.