معنی فارسی insolvents
B2ورشکسته، فرد یا نهادی که قادر به پرداخت بدهیهای خود نیست.
A person or organization that is unable to pay their debts.
- noun
noun
معنی(noun):
One who is insolvent; an insolvent debtor.
example
معنی(example):
بسیاری از افراد پس از از دست دادن شغلشان ورشکسته شدند.
مثال:
Many individuals became insolvents after losing their jobs.
معنی(example):
ورشکستهها اغلب در تلاشند تا راهی برای از سرگیری زندگی مالی خود پیدا کنند.
مثال:
Insolvents often struggle to find a way to restart their financial lives.
معنی فارسی کلمه insolvents
:
ورشکسته، فرد یا نهادی که قادر به پرداخت بدهیهای خود نیست.