معنی فارسی inspectable
B1قابل بازرسی، به گونهای که بتوان آن را بررسی یا ارزیابی کرد.
Able to be inspected or examined.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
همه اجزای ماشین به گونهای طراحی شدهاند که قابل بازرسی باشند.
مثال:
All components of the machine are designed to be inspectable.
معنی(example):
این نرمافزار برای هرگونه نقاط آسیبپذیر امنیتی قابل بازرسی است.
مثال:
This software is inspectable for any security vulnerabilities.
معنی فارسی کلمه inspectable
:
قابل بازرسی، به گونهای که بتوان آن را بررسی یا ارزیابی کرد.