معنی فارسی inspectorship

B2

مقام بازرسی، مقام و اختیاری است که به فردی برای نظارت و بازرسی بر امور مختلف داده می‌شود.

A position or office that involves inspecting and supervising certain activities or operations.

example
معنی(example):

او به خاطر عملکرد برجسته‌اش به مقام بازرسی منصوب شد.

مثال:

She was awarded the inspectorship for her outstanding performance.

معنی(example):

مقام بازرسی به مهارت‌های رهبری قوی نیاز دارد.

مثال:

The inspectorship requires strong leadership skills.

معنی فارسی کلمه inspectorship

: معنی inspectorship به فارسی

مقام بازرسی، مقام و اختیاری است که به فردی برای نظارت و بازرسی بر امور مختلف داده می‌شود.