معنی فارسی insperge

B1

خیس کردن، به ویژه در زمینه هنری برای نشان دادن رنگ‌ها و بافت‌ها.

To wet or moisten something, often used in artistic contexts.

example
معنی(example):

هنرمند تصمیم گرفت بوم را با رنگ‌های روشن خیس کند.

مثال:

The artist decided to insperge the canvas with bright colors.

معنی(example):

برای خیس کردن زمین، باغبان آن را به طور کامل آب‌دهی کرد.

مثال:

To insperge the ground, the gardener watered it thoroughly.

معنی فارسی کلمه insperge

: معنی insperge به فارسی

خیس کردن، به ویژه در زمینه هنری برای نشان دادن رنگ‌ها و بافت‌ها.