معنی فارسی insphere

B1

درون‌سپاری، به معنای درون‌سپاری یا محصور کردن یک مفهوم یا ایده در یک دایره یا فرم مشخص.

To encapsulate or surround in a sphere-like form.

example
معنی(example):

برای اینکه مفهوم را درون‌سپاری کنید، باید آن را تجسم کنید.

مثال:

To insphere the concept, you need to visualize it.

معنی(example):

باید بحث را درون‌سپاری کنیم تا واضح‌تر شود.

مثال:

We should insphere the discussion for clarity.

معنی فارسی کلمه insphere

: معنی insphere به فارسی

درون‌سپاری، به معنای درون‌سپاری یا محصور کردن یک مفهوم یا ایده در یک دایره یا فرم مشخص.