معنی فارسی inspoken
B1ناگفته، بیان نشده، احساسات یا افکار که به زبان نمیآیند.
Not spoken; unexpressed thoughts or feelings.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
در طول جلسه احساسات زیادی ناگفته در اتاق وجود داشت.
مثال:
There were many inspoken feelings in the room during the meeting.
معنی(example):
افکار ناگفته اغلب میتوانند به اندازه افکار گفته شده قوی باشند.
مثال:
Inspoken thoughts can often be just as powerful as spoken ones.
معنی فارسی کلمه inspoken
:ناگفته، بیان نشده، احساسات یا افکار که به زبان نمیآیند.