معنی فارسی instaurator
B2شخصی که تغییرات عمده یا نوآوریهایی را به وجود میآورد.
A person who establishes or initiates significant changes.
- NOUN
example
معنی(example):
یک نصاب کسی است که تغییرات معناداری به ارمغان میآورد.
مثال:
An instaurator is someone who brings about significant changes.
معنی(example):
نقش نصاب در جنبشهای اصلاحی بسیار حیاتی است.
مثال:
The role of an instaurator is crucial in reform movements.
معنی فارسی کلمه instaurator
:شخصی که تغییرات عمده یا نوآوریهایی را به وجود میآورد.