معنی فارسی instigatrix
B2محرض به فردی اشاره دارد که دیگران را به تحریک یا اقدام وادار میکند.
A female inciter or provocateur who encourages action or rebellion.
- NOUN
example
معنی(example):
محرض این جنبش یک رهبر کاریزماتیک بود.
مثال:
The instigatrix of the movement was a charismatic leader.
معنی(example):
یک تحریککننده اغلب نقش مهمی در بسیج دیگران ایفا میکند.
مثال:
An instigatrix often plays a crucial role in mobilizing others.
معنی فارسی کلمه instigatrix
:محرض به فردی اشاره دارد که دیگران را به تحریک یا اقدام وادار میکند.