معنی فارسی instinctiveness
B2غریزی بودن، ویژگیها و اقداماتی که از طریق غریزه انجام میشود.
The quality of being instinctive or done by instinct.
- NOUN
example
معنی(example):
حیوانات غالباً برای بقا به غریزه خود تکیه میکنند.
مثال:
Animals often rely on instinctiveness for survival.
معنی(example):
غریزه انسانی میتواند در تصمیمگیری در موقعیتهای چالشبرانگیز راهنما باشد.
مثال:
Human instinctiveness can guide decision-making in challenging situations.
معنی فارسی کلمه instinctiveness
:غریزی بودن، ویژگیها و اقداماتی که از طریق غریزه انجام میشود.