معنی فارسی instituted
B1 /ˈɪnstɪt(j)uːtɪd/نهادینه شده، به معنای ایجاد یا معرفی یک قانون، سیاست یا سیستم جدید.
Established or set in place an organization, law, or system.
- verb
verb
معنی(verb):
To begin or initiate (something); to found.
مثال:
He instituted the new policy of having children walk through a metal detector to enter school.
معنی(verb):
To train, instruct.
معنی(verb):
To nominate; to appoint.
معنی(verb):
To invest with the spiritual charge of a benefice, or the care of souls.
example
معنی(example):
این قانون برای حفاظت از محیط زیست نهادینه شد.
مثال:
The law was instituted to protect the environment.
معنی(example):
یک سیستم جدید برای بهبود کارایی نهادینه شد.
مثال:
A new system was instituted to improve efficiency.
معنی فارسی کلمه instituted
:
نهادینه شده، به معنای ایجاد یا معرفی یک قانون، سیاست یا سیستم جدید.
