معنی فارسی instructorless
B1بدون وجود مدرس، به شرایطی اشاره دارد که در آن هیچ شخصی به عنوان معلم یا مربی وجود ندارد.
Without an instructor; characterized by the absence of a teacher.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کارگاه بدون مدرس بود و به همتایان اجازه میداد که به یکدیگر تدریس کنند.
مثال:
The workshop was instructorless, allowing peers to teach each other.
معنی(example):
در یک محیط بدون مدرس، دانشآموزان باید در یادگیری خود فعالتر باشند.
مثال:
In an instructorless environment, students must be more proactive in their learning.
معنی فارسی کلمه instructorless
:بدون وجود مدرس، به شرایطی اشاره دارد که در آن هیچ شخصی به عنوان معلم یا مربی وجود ندارد.