معنی فارسی instructiveness

B2

آموزندگی، توانایی یک متن یا سخنرانی در انتقال اطلاعات و مفاهیم به شکل مؤثر.

The quality of being instructive; the degree to which something imparts knowledge.

example
معنی(example):

آموزندگی این سخنرانی توسط مخاطبان ارزشمند شمرده شد.

مثال:

The instructiveness of the lecture was appreciated by the audience.

معنی(example):

آموزندگی در تدریس مؤثر کلیدی است.

مثال:

Instructiveness is key in effective teaching.

معنی فارسی کلمه instructiveness

:

آموزندگی، توانایی یک متن یا سخنرانی در انتقال اطلاعات و مفاهیم به شکل مؤثر.