معنی فارسی instrument boards
B1جمع تختههایی که بر روی آنها ابزارهای اندازهگیری و کنترل نصب شده است.
Plural of instrument board; panels used to display various instruments and controls.
- NOUN
example
معنی(example):
در اتاق کنترل چندین تخته ابزار وجود دارد.
مثال:
There are several instrument boards in the control room.
معنی(example):
مهندس تختههای ابزار جدیدی برای مدل بهروزرسانی شده طراحی کرد.
مثال:
The engineer designed new instrument boards for the updated model.
معنی فارسی کلمه instrument boards
:
جمع تختههایی که بر روی آنها ابزارهای اندازهگیری و کنترل نصب شده است.