معنی فارسی insubmersible

B2

غیرقابل غرق شدن، به چیزی اشاره دارد که نمی‌تواند در آب غرق یا زیر آب برود.

Not capable of being submerged or sinking.

example
معنی(example):

این فناوری تضمین می‌کند که دستگاه در آب غیرقابل غرق شدن است.

مثال:

This technology ensures that the device is insubmersible in water.

معنی(example):

او یک دوربین غیرقابل غرق شدن برای عکاسی زیر آب طراحی کرد.

مثال:

He designed an insubmersible camera for underwater photography.

معنی فارسی کلمه insubmersible

: معنی insubmersible به فارسی

غیرقابل غرق شدن، به چیزی اشاره دارد که نمی‌تواند در آب غرق یا زیر آب برود.