معنی فارسی insufficiency

B2

کمبود به معنای ناتوانی یا عدم کفایت در چیزی است و معمولاً برای توصیف وضعیت عدم توانایی در تأمین نیازها استفاده می‌شود.

The state of being inadequate or insufficient.

noun
معنی(noun):

The lack of sufficiency; a shortage or inadequacy.

مثال:

The troops went hungry because of the insufficiency of their supplies.

example
معنی(example):

کمبود منابع بر پروژه تأثیر گذاشت.

مثال:

The insufficiency of resources affected the project.

معنی(example):

گزارش بر کمبود بودجه تأکید کرد.

مثال:

The report highlighted the insufficiency of funding.

معنی فارسی کلمه insufficiency

: معنی insufficiency به فارسی

کمبود به معنای ناتوانی یا عدم کفایت در چیزی است و معمولاً برای توصیف وضعیت عدم توانایی در تأمین نیازها استفاده می‌شود.