معنی فارسی insurge

B1

شورش کردن، قیام کردن، علیه یک وضعیت یا رژیمی اقدام به شورش کردن.

To rise in revolt or sudden uprising.

example
معنی(example):

مردم تصمیم گرفتند علیه رژیم سرکوب‌گر شورش کنند.

مثال:

The people decided to insurge against the oppressive regime.

معنی(example):

شهروندان معمولاً به شورش می‌پردازند زمانی که حقوقشان نقض شود.

مثال:

Citizens often rise to insurge when their rights are violated.

معنی فارسی کلمه insurge

: معنی insurge به فارسی

شورش کردن، قیام کردن، علیه یک وضعیت یا رژیمی اقدام به شورش کردن.