معنی فارسی integrationist
C1یکپارچهگر به فردی گفته میشود که با ادغام عناصر مختلف به یکدیگر، به بهبود سیستمها کمک میکند.
A person or advocate who supports the merging and integration of different systems or groups.
- NOUN
example
معنی(example):
یک یکپارچهگر به ادغام سیستمهای مختلف اعتقاد دارد.
مثال:
An integrationist believes in the merging of different systems.
معنی(example):
رویکرد یکپارچهگر میتواند به راهحلهای جامعتری منجر شود.
مثال:
The integrationist approach can lead to more comprehensive solutions.
معنی فارسی کلمه integrationist
:یکپارچهگر به فردی گفته میشود که با ادغام عناصر مختلف به یکدیگر، به بهبود سیستمها کمک میکند.