معنی فارسی intelligencer
B2خبرچین، شخصی که اطلاعات مهمی را جمع‌آوری و منتقل می‌کند.
A person who gathers and relays important information, often used in contexts of espionage.
- noun
noun
معنی(noun):
A bringer of intelligence (news, information); a spy or informant.
example
معنی(example):
او در طول جنگ به عنوان یک خبرچین کار می‌کرد.
مثال:
He worked as an intelligencer during the war.
معنی(example):
خبرچین اطلاعات حیاتی را به فرماندهان ارائه داد.
مثال:
The intelligencer provided crucial information to the commanders.
معنی فارسی کلمه intelligencer
:
خبرچین، شخصی که اطلاعات مهمی را جمع‌آوری و منتقل می‌کند.
