معنی فارسی intendingly

B2

به معنای هدفمند و با نیّت و قصد خاص صحبت کردن یا عمل کردن.

In a manner that shows intention or purpose.

example
معنی(example):

او به طور هدفمند صحبت کرد و اطمینان حاصل کرد که همه منظور او را فهمیدند.

مثال:

She spoke intendingly, making sure everyone understood her point.

معنی(example):

او به طور هدفمند کلماتش را گفت تا بر تصمیم تأثیر بگذارد.

مثال:

He intended his words intendingly to influence the decision.

معنی فارسی کلمه intendingly

: معنی intendingly به فارسی

به معنای هدفمند و با نیّت و قصد خاص صحبت کردن یا عمل کردن.