معنی فارسی inter-allied
B2بینالمللی؛ اشاره به همکاری یا تعامل چندین کشور یا ائتلاف.
Relating to cooperation among allied nations.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
همکاری بین کشورها ضروری بود.
مثال:
The inter-allied cooperation was essential.
معنی(example):
آنها یک فرماندهی مشترک بین کشورها تشکیل دادند.
مثال:
They formed an inter-allied command.
معنی فارسی کلمه inter-allied
:
بینالمللی؛ اشاره به همکاری یا تعامل چندین کشور یا ائتلاف.