معنی فارسی inter-relation
B1رابطه متقابل یا وابستگی بین دو یا چند موضوع یا مفهوم.
A reciprocal relationship between two or more subjects or concepts.
- NOUN
example
معنی(example):
رابطه متقابل بین آموزش و اشتغال قابل توجه است.
مثال:
The inter-relation between education and employment is significant.
معنی(example):
پژوهشگران به بررسی رابطه متقابل نظریههای روانشناسی مختلف میپردازند.
مثال:
Researchers explore the inter-relation of various psychological theories.
معنی فارسی کلمه inter-relation
:
رابطه متقابل یا وابستگی بین دو یا چند موضوع یا مفهوم.