معنی فارسی interally

B1

به درون یک سیستم یا ساختار اشاره دارد، به طوری که فرآیندها یا فعالیت‌ها در داخل آن انجام می‌شوند.

Within or inside a system, process, or structure.

example
معنی(example):

این مراحل به طور داخلی در سیستم انجام شدند.

مثال:

The procedures were performed interally within the system.

معنی(example):

بحث‌ها به طور داخلی بر روی ساختار شرکت متمرکز بود.

مثال:

The discussions were interally focused on the company's structure.

معنی فارسی کلمه interally

: معنی interally به فارسی

به درون یک سیستم یا ساختار اشاره دارد، به طوری که فرآیندها یا فعالیت‌ها در داخل آن انجام می‌شوند.