معنی فارسی interantennal
B1از نظر آناتومی، وابسته به مکان یا ساختار آنتنها در موجودات زنده.
Relating to the space or structures located between antennae, especially in insects.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فضای آنتنهای داخلی در حشرات برای دریافت حس بسیار حیاتی است.
مثال:
The interantennal space in insects is crucial for sensory reception.
معنی(example):
تحقیقات او بر روی ساختار آنتنهای داخلی در گونههای مختلف سوسکها متمرکز بود.
مثال:
Her research focused on the interantennal structure of various beetles.
معنی فارسی کلمه interantennal
:
از نظر آناتومی، وابسته به مکان یا ساختار آنتنها در موجودات زنده.