معنی فارسی interapophysal
B1وابسته به مفاصل یا ساختارهایی که بین آپوفیزها وجود دارد.
Relating to structures or joints located between apophyses, especially in vertebrates.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مفصل بین آپوفیزها به حرکت در برخی از مهرهداران اجازه میدهد.
مثال:
The interapophysal joint allows for movement in certain vertebrates.
معنی(example):
دانشمندان ارتباطات بین آپوفیزها را در گونههای مختلف حیوانات مطالعه میکنند.
مثال:
Researchers study the interapophysal connections in various animal species.
معنی فارسی کلمه interapophysal
:
وابسته به مفاصل یا ساختارهایی که بین آپوفیزها وجود دارد.