معنی فارسی interaural
B2فاصله یا ارتباط بین دو گوش که در درک صدا و موقعیت آن تأثیر دارد.
Relating to or located between the ears.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
فاصله بینگوشی در محلیابی صدا کمک میکند.
مثال:
The interaural distance helps in sound localization.
معنی(example):
او اختلافات بینگوشی در شنوایی را مطالعه کرد.
مثال:
He studied the interaural differences in hearing.
معنی فارسی کلمه interaural
:فاصله یا ارتباط بین دو گوش که در درک صدا و موقعیت آن تأثیر دارد.