معنی فارسی intercausative
B1بین علتی، به روابطی اشاره دارد که در آن یک عامل بر دیگری تأثیر میگذارد و بالعکس.
Referring to causal relationships where multiple factors influence each other.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این نظریه به بررسی روابط بینعلتی در بومشناسی میپردازد.
مثال:
The theory discusses intercausative relationships in ecology.
معنی(example):
تأثیرات بینعلتی میتوانند مطالعه تعاملات را پیچیده کنند.
مثال:
Intercausative effects can complicate the study of interactions.
معنی فارسی کلمه intercausative
:بین علتی، به روابطی اشاره دارد که در آن یک عامل بر دیگری تأثیر میگذارد و بالعکس.