معنی فارسی intercatenated
B1بین پیوسته، به فرایند یا حالت پیوند دادن چیزهای دو یا چندگانه به یکدیگر اشاره دارد.
Relating to the interlinking or joining of elements in a sequence.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مجموعههای داده برای تجزیه و تحلیل به هم پیوسته شدند.
مثال:
The data sets were intercatenated for analysis.
معنی(example):
رشتههای بین پیوسته چندین عنصر متنی را ترکیب میکنند.
مثال:
Intercatenated strings combine multiple text elements.
معنی فارسی کلمه intercatenated
:بین پیوسته، به فرایند یا حالت پیوند دادن چیزهای دو یا چندگانه به یکدیگر اشاره دارد.