معنی فارسی intercipient

B1

یک عنصر یا مکانیسم که می‌تواند در انتقال اطلاعات یا سیگنال‌ها بین دو سیستم عمل کند.

A facilitator or mediator in a process, especially in transfer of information or signals.

example
معنی(example):

مکانیسم بینابری اجازه می‌دهد ارتباط بهتری بین سیستم‌ها برقرار شود.

مثال:

The intercipient mechanism allows for better communication between systems.

معنی(example):

یک بینه‌بر می‌تواند انتقال سیگنال‌ها در فناوری را تقویت کند.

مثال:

An intercipient can enhance the transfer of signals in technology.

معنی فارسی کلمه intercipient

:

یک عنصر یا مکانیسم که می‌تواند در انتقال اطلاعات یا سیگنال‌ها بین دو سیستم عمل کند.