معنی فارسی intercoccygeal

C1

بین‌عصبی، مرتبط با منطقه‌ای که در آن عصب‌های بین لگن و استخوان دم وجود دارد.

Relating to the region between the coccyx and adjacent structures.

example
معنی(example):

منطقه بین‌عصبی در برخی از روش‌های پزشکی اهمیت دارد.

مثال:

The intercoccygeal region is important in certain medical procedures.

معنی(example):

درک آناتومی بین‌عصبی برای جراحان حیاتی است.

مثال:

Understanding intercoccygeal anatomy is crucial for surgeons.

معنی فارسی کلمه intercoccygeal

:

بین‌عصبی، مرتبط با منطقه‌ای که در آن عصب‌های بین لگن و استخوان دم وجود دارد.