معنی فارسی intercurl
B1پیچش یا کنتراست بین دو یا چند عنصر، به ویژه در بافتها یا فرمها.
To intertwine or twist together, often used to describe patterns or textures.
- OTHER
example
معنی(example):
موهای مجعد هنگام مرطوب شدن به هم میپیچند.
مثال:
The thick hair tends to intercurl when it gets humid.
معنی(example):
در اقیانوس، امواج ممکن است به هم بپیچند و الگوهای پیچیدهای ایجاد کنند.
مثال:
In the ocean, waves may intercurl and create complex patterns.
معنی فارسی کلمه intercurl
:
پیچش یا کنتراست بین دو یا چند عنصر، به ویژه در بافتها یا فرمها.